پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۵
یک معدن طلا و شن نزد رهبر معظم انقلاب یکی است

زمان جنگ جهانی دوم بود. دایی بنده کتاب سراج‌الشیعه را از نجف آورده بود. کتاب را از او گرفته و خواندم؛ حال معنوی خاصی در من ایجاد کرده بود. از طرفی هم در کلاس‌های قرآن مساجد شرکت می‌کردم.

خبر گزاری حوزه در پی اطلاع از رحلت استاد حوزه علمیه قم مرحوم آیت الله فشارکی پس از بررسی آرشیو مطالب سامانه خبری حوزهای علمیه، گفت گوی خواندنی هفته نامه افق حوزه با این استاد پیشکسوت و نمونه حوزه را ازآرشیواین هفته نامه خبری بدون هیچ تصرفی تقدیم می کند

اشاره

محله ارک قم در انتهای کوچه‌ای دربی از چوب و خانه‌ای گلین و بقایایی انبوه و به‌جا مانده از خانه‌های طرح حرم تا حرم.

به درنگی پس از پایان ترنم زنگی که در دور دست می‌نوازد، روحانی مسنی با محاسنی شنگرف از خضاب، عمامه‌ای کوچک و ساده‌پیچ و قبا و عبائی نیم‌دار، بر آستان ظاهر می‌شود.

درب را که می‌گشاید، پنجره‌ای تبسم و گشاده‌رویی به سویت وزیدن می‌گیرد و فکر می‌کنی این انسان پرندگون نیلی‌پوش، ابری است عبا بر دوش که در میان حیاط مشجر روان است.

می‌اندیشی شاید این سیبویه است که از لابه‌لای قرون و اعصار برآمده و اینک در این عصر، حوزه درسی شاگردانش را می‌گرداند یا تفتازانی زمان است که قلم بر صفحه کاغذ می‌راند و خراش بر دل زمان می‌افکند و از بدیع و بیان گفتند و راز شگرف ساختمان جمله‌ها را می‌گشاید. به آرامی زمان، به تانّی و باوقار راه می‌رود.

به پله‌ها که می‌رسد، می‌ایستد و آمرانه می‌نگرد تا داخل اتاقش شوی که مالامال از کتاب است و ردپای اندیش‌مندانی که درون آن خفته‌اند. نفس اساتید بزرگی که چون ستونی برافراشته خیمه دانش را استوار داشتند و سپس در صفحات غبار گرفته تاریخ رخ پوشاندند، از عطف مندرس کتاب‌ها، آسترها و بدرقه‌های فرسوده به مشامت می‌خورد. یاد آن رادمردان عمامه به سری می‌افتی که شهیدان خونین جگر عرصه علم و دانش شدند، اما نه ادعائی نه حتی نظری کوتاه در آئینه به خود؛ زاهدانه دنیا را فرو گذاشتند و با همه جلال و هیمینه خود، دار آخرت را به قدوم خویش زینت بخشیدند.

رضوان‌الله علیهم اجمعین

استاد، آیت الله فشارکی آشنای دیرین حوزویان است، باهم پای سخنان دل‌نشین ایشان می‌نشینیم.

افق حوزه: به عنوان اولین سؤال بفرمایید چگونه وارد حوزه شدید؟ از کجا شروع کردید و درس‌ها به چه نحوی آغاز شد؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. زمان جنگ جهانی دوم بود. دایی بنده کتاب سراج‌الشیعه را از نجف آورده بود. کتاب را از او گرفته و خواندم؛ حال معنوی خاصی در من ایجاد کرده بود. از طرفی هم در کلاس‌های قرآن مساجد شرکت می‌کردم. این عوامل، و تشویق اقوام دست به دست هم داد تا سویدای آمدن به حوزه در من ایجاد شود.

افق حوزه: درس‌های دوره مقدماتی را کجا خواندید؟

- مقدمات را تا انموذج در تهران خواندم و بعد، یکی از علما مرا به آیةالله حاج‌شیخ مرتضی حائری معرفی کردند و به قم آمدم، چهار ماهی با حاج‌آقا مصطفی خمینی قدس‌سره هم مباحثه بودم، سه‌سال در قم ماندم و فهمیدم که در حوزه خراسان بهتر درس می‌گویند، گرچه اصفهان هم ادبیاتش مشهور بود ولی با استخاره به خراسان رفتم و در مدرسه نواب درس ادیب نیشابوری را پسندیدم.

افق حوزه: دروس حوزه از ابتدا تا اتمام کفایه در زمان شما چند سال طول می‌کشید؟

- بنده در مدت ده سال، دروس حوزوی را تا کفایه به اتمام رساندم؛ ادبیات را نزد ادیب نیشابوری؛ شرح لمعه را نزد میرزا احمد نهنگ که یزدی بود خواندم. رسائل و مکاسب را هم حاج‌آقا هاشم قزوینی برای ما گفتند.

افق حوزه: آیا برای شما اتفاق افتاده که کتابی را برای یادگیری بهتر، دو بار بخوانید؟

- بله، من کتاب مطول را هشت‌بار و شمسیه را پنج‌بار مباحثه کردم.

افق حوزه: در شبانه‌روز، غیر از استراحت شبانه، آیا برای جبران فشار فکری، در طول روز هم استراحت می‌کنید؟

- من به خواب روزانه اعتقاد دارم چون خواب روزانه از فشار مغزی انسان می‌کاهد و اگر کسی که اهل مطالعه است، یک ساعت در روز بخوابد، شب به راحتی می‌تواند مطالعه کند! اما بنده با توجه به اشتغالات زیادی که داشتم. شاید در طول پنجاه سال گذشته سه‌ماه را روزانه نخوابیده باشم، وقتی به قم آمدم توانایی داشتم و از فرصت‌ها استفاده می‌کردم.

افق حوزه: در دوران تحصیل شما چه شیوه تحصیلی بین طلاب متداول بود؟

تمام درس‌ها را پیش مطالعه می‌کردیم، مطالب آن را در پیش مطالعه می‌فهمیدیم و جاهایی که فهم مطلب سخت بود با دقت در جلسه درس گوش می‌کردیم، شب که می‌شد، حتما درس را مطالعه و سپس مباحثه می‌کردیم.

افق حوزه: وضعیت طلاب در زمان تحصیل شما چگونه بود و الآن چگونه است؟

- اکنون که امکانات مناسبی برای تحصیل طلاب فراهم است باید از آن بهره‌مند شوند. طلاب باید به نسبت امکانات کیفی‌ای که در اختیار آن‌هاست، بسیار حساس باشند و احساس مسئولیت نمایند. الآن اگر بخواهید حساب کنید، هر قاشق غذایی که انسان تناول می‌کند، صد تومان است، حالا امکانات دیگرش را همه که لحاظ نکنیم و قابل قیاس با گذشته نیست، همین غذا را فقط حساب کنید شما ببینید چقدر هزینه برمی‌دارد و انصافا طلبه باید وجدان دینی و علمی داشته باشد و تلاش کند تا پاسخ‌گوی این همه نعمت که در سر سفره امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف فراهم است باشد و خودش را مدیون احسان آقا بداند.

علمای سلف ما واقعاً به خودشان سخت می‌گرفتند و بسیار زاهدانه زندگی می‌کردند، ولی با این حال از علمیت ]فعالیت خود[، تلاش، سعی و کوشش ]در راه اعتلای علمی[ هرگز کم نگذاشتند.

افق حوزه: چند سال است که تدریس می‌فرمایید؟

- شصت سال است که در حوزه علمیه مشغول درس هستم. از این مدت، 58 سال تدریس کرده‌آم؛ یعنی از همان آغاز، به تدریس کتبی که می‌خواندم، می‌پرداختم. من کسی را بهتر از رهبر انقلاب ]مقام معظم رهبری[ ندیدم. یک دنیا طلا و شن پیش ایشان یکی است. فقط برای خدا درس می‌خواند. این نعمت خدا است که چنین شخصی رهبر جامعه باشد.

افق حوزه: چه توصیه‌ای به اساتید جوان حوزه دارید؟

- توصیه بنده به اساتید جوان این است که درس را یا نباید گفت، یا درست گفت. من اگر برای دهمین‌بار می‌خواهم یک درس را بگویم، باید مطالعه کنم. شیوه بیان هم خیلی مهم است که درس بادقت بیان گردد.

افق حوزه: آشنایی با مسائل اجتماعی روز و جامع‌الاطراف بودن را چقدر لازم می‌دانید؟

- روحانیت که همواره بیدار بوده است، الآن هم باید خیلی بیدار باشد، خواص طلاب با هم ماهی یک جلسه مشورت داشته باشند. عالم باید آشنا به مسائل روز باشد؛ تا فتنه‌های دشمنان را برملا سازد. یکی از شاگردان بنده که الآن در پاریس تبلیغ دین اسلام می‌کند به من گفت: حاج‌آقا شما در دوران تدریس می‌گفتید که از اهل علم، از اتم تا کهکشان را سؤال می‌کنند. امروز من در پاریس می‌بینم که یک اهل علم با انبوه سؤالات مختلف مواجه است. بنابراین انسان باید ریشه را درست کند و از طرفی هم زی طلبگی را مراعات نماید.

افق حوزه: در پایان اگر نصیحت یا موعظه‌ای به طلاب جوان دارید، بفرمایید.

- حوزویان جوان باید خدا را شکر کنند که توفیق حضور در مکتب امام صادق علیه‌السلام را دارند، سراسر حوزه مانند اسرار نظامی بلکه بالاتر است سعی کنند در حفظ اسرار حوزه بکوشند و قدر خودشان را بدانند که در حوزه علوم اهل بیت علیهم‌السلام وارد شده‌اند و مروج و مبلغ مکتب آن بزرگواران هستند، بله خیلی باید قدر خودشان را بدانند.

افق حوزه: از این که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید تشکر می‌کنم.

از محضر استاد بیرون می‌آیم، دوباره کوچه ارک و دوباره فیضیه. به آخرین کلام استاد می‌اندیشم: «بله، خیلی باید قدر خودشان را بدانند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha